جنبش ها و نهضت های
اسلامی در نگاه اکثر محققان از تاریخچه ای بسیار طولانی برخوردارند.این
نهضت ها، به ویژه در تاریخ معاصر،چه از نظر تعداد و گستره جغرافیایی و چه
از نظر نوع و ماهیت، از تعدد قابل توجهی برخوردار شده اند. امروزه تقریباً
هیچ نقطه ای از قلمرو ملل اسلامی یافت نمی شود که در آن گروه و جنبش تحت
عنوان یا با پسوند برگرفته از این واژه سر بر نیاورده باشد.از کشورهای با
سابقه و بزرگی چون مصر، ترکیه و عربستان گرفته تا مناطقی کوچک و دورافتاده
نظیر سومالی،موریتانی و کشمیر، جنبش های اسلامی در حال فعالیت و تکاپو
هستند. برخی از این گروه ها و حرکت های اسلامی چندین دهه سابقه دارند و
برخی نیز ظهورشان به اوایل قرن حاضر بر می گردد. هر کدام از این جنبش های
با سابقه و نو ظهور ، دارای گرایش ها، اهداف و فلسفه ی وجودی خاصی هستند.
با وجود این که تمام این نهضت ها مبنای شکل گیری و فعالیت خود را اسلامی
می دانند اما به سختی می توان دو جنبش اسلامی را یافت که در تعریف،عملکرد
و اهداف یکسان باشند.البته بخشی از این ناهمپوشانی را باید معلول تفاوت در
محیط های جغرافیایی و بسته فعالیت های این نهضت ها دانست اما متأسفانه به
نظر می رسد علت اصلی افتراق و حرکت های مذکور، تقسیمات پیش بینی حاصل شده
در دنیای اسلام بر اساس مذاهب و نحله های مختلف اعتقادی است.هر چند تمام
جنبش های اسلامی معاصر، رویکرد سیاسی ندارند اما می توان گفت تقریباً تمام
این گروه ها خواستار بهبود شرایط موجود و حرکت به سمت یک وضعیت مطلوب
هستند. به نظر می رسد بتوان واژه ی « اصلاح» را به عنوان محور اصلی این
خواسته در نظر گرفت که تمامی امور سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ...
را پوشش می دهد. البته در یک نگرش کلی طیف غالب جنبش های اسلامی پیش از هر
چیز خواستار اصلاح امور سیاسی جوامع مسلمان و به تبع آن خواهان تغییرات در
سایر زمینه هاست.
با صرفه نظر از توضیح درباره ی
ساختار، اهداف و عملکرد جنبش های اسلامی و نیز تشابهات و افتراقات آن
ها،یک سوال اساسی و بسیار مهم در خصوص جنبش های اسلامی در تاریخ معاصر
مطرح می شود: به راستی چرا تاکنون اکثر قریب به اتفاق جنبش های اسلامی
فعال در گستره ی قلمرو اسلامی در تحقق اهدافشان ناموفق بوده اند؟ از نمونه
ی بی بدیل انقلاب
اسلامی ایران و برخی جنبش های نسبتاً موفق در سال های اخیر که بگذریم،
باید گفت که بیشتر جنبش های اسلامی در حال درجا زدن،مواجهه با تغییرات
بنیانی گاه و بیگاه،واپسگرایی، ایستایی و یا درگیری های خشونت بار هستند.
به
نظر می رسد شاید در حال حاضر دیگر نیازی به ایجاد و سازماندهی نهضت های
اسلامی جدید در دنیای اسلام نباشد. در برخی کشورهای مسلمان به قدری جنبش
های ریز و درشت ظاهر شده اند که فقط ذکر نام آن ها احتیاج به یک کتابچه
راهنما دارد. آنچه اکنون ضروری و حیاتی می نماید،ارائه یک آسیب شناسی دقیق
از اهداف و عملکرد جنبش های اسلامی معاصر است.
پس بدون اغراق باید گفت در کنار مطالعه و شناخت ماهیت هر کدام از جنبش های اسلامی و ارائه آسیب شناسی عملکرد آن ها، بررسی چگونگی تأثیر پذیری این نهضت ها از انقلاب اسلامی ایران جهت موفقیت آن ها، امری اجتناب ناپذیر است.