قطره باران

برای درج و روایت مطالب ادبی

قطره باران

برای درج و روایت مطالب ادبی

شعری از حمید مصدق

    

 

 سیب
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره سیب  را از باغچه همسایه دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز...
سالهاست که در گوش من آرام،آرام
خش خش گام تو تکرار کنان،
می دهد آزارم
می دهد آزارم و من هنوز اندیشه کنان
غرق این پندارم که چرا؟
که چرا خانه ی کوچک ما سیب نداشت؟!...

                                                                      شعر از حمید مصدق فرستنده بهاره

یادی از قیصر امین پور

 

        پیش از این ها فکر می کردم خدا /خانه ای دارد کنار ابرها / مثل قصر پادشاه قصه هــا / خشتی از الماس و خشتی از طلا / پایه های برجش از عاج و بلور / بر سر تختی نشسته با غرور / ماه بــرق کو چکی از تاج او / هـــر ستاره پولکی از تـــاج او / اطلس پیراهــن او آسمان / نقش روی دامـــن او کهکشان / رعد و برق شب صدای خنده اش / سیل و طوفان نعره ی توفنده اش / دکمه ی پیراهــن او آفتاب / برق تیر و خنجر او ماهتاب / هیچ کس از جـای او آگـــاه نیست / هیچ کس را در حضورش راه نیست / پیش از این ها خاطرم دلگیر بود / از خدا در ذهنم این تصویر بود / آن خدا بر رحم بود و خشمگین / خــانه اش در آسمان دور از زمین / بــود ٬ امـــا در میان ما نبود / مهربان و ساده و زیبا نبود / در دل او دوستی جایی نداشت / مهربانی هیچ معنایی نـــداشت / هــر چـه می پرسیدم از خود ٬ از زمین ٬ از آسمان ٬ از ابرها ٬ / زود می گفتند : این کار خداست / گفتگو از آن گناه است و خطاست / آب اگــر خوردی عذابش آتش است / هـر جـه می پرسی جوابش آتش است / تا ببندی چشم کورت می کند / تا شدی نزدیک دورت می کند / کج گشودی دست ٬ سنگت می کند / کج نهادی پای لنگت می کند / تــا خطا کردی عذابت می کند/ ناگهان در آتش آبت می کند / با همین قصه دلم مشغول بود / خواب هایم پر ز دیو و غول بود / هر چه می کردم همه از ترس بود / مثل از بر کردن یک درس بود / مثل تمرین حساب و مدرسه / مثل تنبیه مدیر و مدرسه / مثل صرف فـــعل ماضی سخت بود / مثل تمرین ریاضی سخت بود / تا که یک شب دست در دست پدر / راه افتادم  به قصد یک سفر / در میان راه در یک روستا / خانه ای دیدم خوب و آشنا / زود پرسیدم: پدر ایـــن جا کجاست / گفت : این جا خانه ی خوب خداست / گفت : ایـــن جــا می شود یک لحظه مــاند / گوشه ای خلوت نماز ی ساده خواند / با وضویی دست و رویی تازه کرد / با دل خود گفت و گویی تازه کرد / می توان با این خدا پرواز کرد / سفره ی دل را برایش بــاز کرد / می شود دربــاره ی گل حرف زد / صاف و ساده مثل بلبل حرف زد / چک وچک مثل باران راز گفت / با دو صد قطره هــزاران راز گفت / می توان با او صمیمی حرف زد / مثل یاران قدیمی حرف زد /می توان درباره ی هــــــر چیز گفت / می توان شعری خیال انگیز گفت .     زنده یاد قیصر امین پور

موسیقی و ادبیات

تازگی ها خواننده هایی اشعار فردوسی وحافظ و مولانا را به شیو ه ای جــــــدید اجرا کرده اند . نمی دانم آیا تلفیق رپ و کلاسیک می تواند هنرمندانه باشد یا این فقط به خاطر کسب شهرت برای عده ای است که شاید از راه های دیگر نمی توانند شهرت کسب کنند . لطفا نظر خود را در این مورد برایم بفرستید .

اول سلام..
یه تاریخچه از رپ(اگه قراره در مورده رپ نظری بدیم بهتره اینارو هم بدونیم)
رپ فرهنگ کوچه و خیابان است که با استفاده از ابزار و آلات بسیار محدود و ابتدائی، توجه افراد را بخود جلب میکند.  نقاشیهای بسیار هنرمندانه و مبتکرانه بر دیوارهای شهر، شعارنویسی با خط مخصوص، رقص های پر تحرک در گوشه خیابان و ترانه خوانی با سبک خاص، همگی اجزایی از فرهنگ رپ هستند. کلام موسیقی رپ با بحر طویل قابل مقایسه است. اما اگر به ریشه ها و ماخذ این موسیقی باز گردیم به غرب آفریقا و سرود های ستایش ساوانا می رسیم. در نیجریه و گامبیا نیز تکخوانهائی وجود دارند که طنزهای اجتماعی را بشکل ترانه و نقالی اجراء میکنند و این بسیار به رپ شبیه است. موسیقی رپ که در دههٔ ۱۹۸۰ میلادی و از میان سیاه پوستان فقیر متولد شد، در واقع یک نوع موسیقی اعتراض‌آمیز خیابانی است.
موسیقی رپ به موضوعاتی از جمله: اختلاف طبقاتی، ریاکاری، دعواهای خیابانی، فرهنگ غالب جهانی و البته بحران‌های سیاسی می‌پردازد و ترانه‌های آن اگرچه قافیه‌هایی ضعیف دارند و در نگاه بسیاری شعر ناب به حساب نمی‌آیند، امّا با همین سادگی و بی پیرایگی خود می‌کوشند معنایی دیگر از زندگی اجتماعی را به ما یادآوری کنند. موسیقی رپ، آن گونه که از در خواستگاهش ایجاد شد، با مفاهیم اجتماعی گره خورده‌است.
پس ما هم میتونیم برای اعتراض از رپ استفاده کنیم.حتی میتونیم بگیم رپ هنره چرا که نه؟وقتی با رپ میتونیم از نظر روحی ارضاء بشیم پس رپم هنره.ولی قرار نیست که اون رو با موسیقی سنتی مقایسه کرد.حتی رپرا از موسیقی و سازهای سنتی توی کاراشون استفاده میکنن اینم دلیلی میتونه باشه که ما می خواهیم رپ فارسی داشته باشیم..رپ رو از جایی دیگه آوردیم حالا با حال و هوای ایرانی گره زدیم.
شاید از ضعف موسیقی سنتی باشه که خیلی از ماها رغبتی برای گوش دادن به موسیقی سنتی نداریم شاید هم  به خاطر شرایط زندگی امروزه که با رپ میتونیم راحت تر ارتباط برقرار کنیم و یه جورایی از نظر روحی تخلیه بشیم. پس اگه از شعرهای شاعرای بزرگ هم استفاده میشه چه بهتر،منی که شعر فلان شاعر رو گوش نکردم  رپ اونو با من آشنا میکنه.

لینک آهنگ رومی(برای بزرگداشت مولانا):
http://rapfa.diinoweb.com/files/Yas%20-%20Solh%20Toei%28Rapfa.com%29.mp3
لینک آهنگ دیده و دلبر(تلفیق رپ و موسیقی سنتی):
http://rap98.org/rapfa.com/hichkas/02.Hich-kas%20-%20Dide%20Va%20Delbar

                                                              نظر یکی از دوستان