قطره باران

برای درج و روایت مطالب ادبی

قطره باران

برای درج و روایت مطالب ادبی

جمله های کوتاه و خواندنی

همه نابغه ها یکی یکی از بین ما رفتند حافظ سعدی ابن سینا... منم حال خوشی ندارم .

دوست داشته باش و زندگی کن زمان برای همیشه از آن تو نیست .

پدری به پسرش میگه: پسرم هیچ می دونی ناپلئون وقتی به سن تو بود، شاگرد اول کلاسش بود؟... پسر به پدر جواب داد: پدر جان هیچ می دونی که ناپلئون وقتی به سن تو بود، امپراتور بود؟

خدایا تو خیلی بزرگی و من خیلی کوچک جالب اینجاست که تو به این بزرگی هیچ وقت من رو به این کوچیکی فراموش نمیکنی ولی من به کوچیکی توبه این بزرگی رو گاهی فراموش میکنم


گویند اسکندرقبل از مرگ وصیّت کرد هنگام دفن کردن من دست راست مرا بیرون ازخاک بگذارید ،پرسیدند چرا،گفت میخواهم تمام دنیا بدانند که اسکندر با آن همه شکوه و جلال دست خالی از دنیا رفت

زندگی را دور بزن و آن گاه که بر تارک بلند ترین قله ها رسیدی، لبخند خود را نثار تمام سنگریزه هایی کن که پایت را خراشیدند...


کلاغ و طوطی هر دو سیاه و زشت آفریده شدند طوطی شکایت کرد و خداوند او را زیبا کرد ولی کلاغ گفت : هر چه از دوست رسد نیکوست و نتیجه آن شد که می بینی .طوطی همیشه در قفس کلاغ همیشه آزاد
.
.
بگذار گریه کنم .................نه برای تو.................... برای عشقی که مرده است بگذار گریه کنم .................نه برای تو..................برای صداقت که کمرنگ شده است بگذار گریه کنم .................نه برای تو ...................برای غمها که یکنواخت شده است بگذار گریه کنم .................نه برای تو....................برای آرزوها که از بین رفته اند بگذار گریه کنم ................نه برای تو....................برای محبت ها که ساکت شده اند بگذار گریه کنم .................نه برای تو....................برای آدمیان که بی تفاوت از این همه اند
.
اولی: امان از دست این زنها! زنم تمام دارائی ام را برداشت و رفت. دومی: خوش به حالت! زن من تمام دارائی ام رو برداشت و نرفت

ستاره پنج انتها داره.....مربع چهار انتها داره.....مثلث سه انتها داره.....خط دو انتها داره.....زندگی یک انتها داره.....خدا کنه دوستی من و تو مثل دایره بی انتها باشه 

               مرگ از زندگی پرسید : " این چه حکمتیاست که باعث می شود تو شیرین و من تلخ جلوه کنم ؟! " زندگی لبخندی زد و گفت : " دروغ هایی که در من نهفته است و حقیقت هایی که تو در وجودت داری
.
.
زندگی واسه ما آدما مثل دفتر ۲۰۰ برگه اولش خوش خط مینویسی و دوست داری به اخرش برسی وسطاش خسته میشی بد خط مینویسی و هی برگه حروم میکنی اما اخرش که رسید جا کم میاری حسرت میخوری که چرا برگه هاشو حروم کردی
.
.
همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او، و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او .اوژن استوار 


              
  جمله های بالا را دوستان عزیز ستاره و بهاره جمع آوری کرده اند

روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و مهرش عبور کرد مرد نمازش را قطع کرد و داد زد: هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی مجنون به خود آمد و گفت : من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی که من بین تو و خدایت فاصله انداختم

اگه یه روز حس کردی دنیا و آدماش به تو اخم کردن،دلیلشو تو لب های بدون لبخندخودت جستجو کن
در زندگی یک رنگ باش فرش از چند رنگی زیر پا افتاده است. 

                                                                                                 فرستنده ستاره
                                                                                                  

نظرات 3 + ارسال نظر
ستاره چهارشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 06:53 ب.ظ

با سلام
چرا مطلب حسنک کجایی نمی اید لطفا دوباره بفرستید تا ما هم بخونیم

با تشکر

ستاره یکشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:14 ب.ظ

عیب جامعه این است ی خواهند آدم مهمی باشند و هیچ کس نمی خواهد فرد مفیدی باشد

در بیابانها اگر صد سال سرگردان شوم به از انکه در وطن محتاج نامردان شوم


زندگی دو چیز به من آموخت . . . که هرچی فکر می کنم یادم نمیاد چی بود!

از تابش اشعه خورشید بر جسم بی جان سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی / شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی آه باران من سراپای وجودم آتش است / پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی

ستاره یکشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:41 ق.ظ

پس از مرگم بیا باز در کنارم
بیا با جمع خوبان در مزارم
سرت خم کن ببوس سنگ مزارم
که من در زیر خاک چشم انتظارم


مسافر رمیده ام چگونه از تو دم زنم که قامت کلام من نمی رسد به قله مقام تو طلوع هر لطافتی تو چلچراغ روشن زمانه ای تو معنی مقدس شرافتی


تنها برای چشمان تو می نویسم تا بدانی محبت صدای زندگیم شنیدن صدای تو و قشنگ ترین لحظه زندگیم دیدن توست تنهایم مگذار که عاشقانه دوستت دارم


۳ چیز تو قلب منه : خدا ، مادرم، پدرم.... اخ یادم رفت تو رو بگم چون تو ضربان قلبمی


اگه کسی تونست اسم تو رو با یخ روی خورشید بنویسه بدون بیشتر از من دوستت داره


هر چه می خواهم غمت را در دلم پنهان کنم سینه می گوید که من تنگ امدم فریاد کن

کاش تو که اسمون شدی من مثل دریا می شدم عکست می افتاد روی موج من با تو تنها می شدم

دلم را اهنی کردم مبادا عاشقت گردم ندانستم که ای ظالم دلی اهنربا داری


خدا تنها معشوقی است که عاشقانی دارد که هیچ یک از بودن دیگری ناراضی نیست و هیچ یک از انها معشوق را تنها برای خود نمی خواهد


خیلی ها مترسک رو دوست ندارند چون پرنده ها رو می ترسونه ولی من دوستش دارم چون تنهایی را درک می کنه


واست شب پیام دادم که بگم دنیام تاریکه مثل شب تنهام مثل ماه کوچیکم مثل ستاره اما دوستت دارم اندازه اسمونی که اندازه نداره

زیبا این را بنویس یا روی تابلو بزن همه دوستت دارن ولی هرگز نه به اندازه ی من آن روز چه صمیمی تو به من دست دادی تنها تو دست دادی ولی من هر چه هست دادم


وقتی می شی نیاز من اگه نباشی پیش من اشکای چشمام رو ببین که می ریزه به پای تو بازم که بی قرارم و دلواپس نگاه تو تموم هستی منی بمون همیشه پیش من اگه شدم عاشق تو نذار که بی تاب بمونم لالایی شبام تویی نذار که بی خواب بمونم دارم برات شعر می خونم شاید به یادم بمونی فقط یه چیز ازت می خوام همیشه عاشق بمونی دوستت دارم خیلی کمه ولی جز این چیزی نبود واژه ها رو ولش کنیم عشق رو از تو چشام بخون


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد